آواز استاد بنان و یک مسابقه ردیف شناسی

سلام دوستان

بعد از کمی وقفه این بار میخواهم با یک مسابقه تشخیص گوشه ها و ردیف آوازی در خدمتتون باشم

یکی از آوازهای شاید کمتر شنیده شده رو براتون انتخاب کردم که استاد بنان به زیبایی و لطفی خاص

خوانده اند.

همه اطلاعات این آواز به بعد از مسابقه موکول میشه و در اینجا چیزی نمیگم ازش

بین روزهای 21 یا 22 آذز پاسخ مسابقه رو اعلام میکنم و از شما علاقه مندان به آواز میتوانید در این

مدت چندین بار این آواز را به دقت گوش داده، ابتدا دستگاه و سپس گوشه های آوازی آن را تشخیص دهید

منتظر پاسخ های شما هستم.تا روز آخر نظرات و پاسخ های شما نمایش داده نخواهد شد

و در روز اعلام پاسخ ها، اسامی برندگان اعلام میشه

جایزه اش هم از قبل اهدا شده، شما 10 روز فرصت داشته اید یک آواز زیبا رو چندین بار گوش بدید.

رای نوشتن پاسخ، اول دستگاه رو ذکر کنید و سپس به تبریت شماره، گوشه های استفاده شده در

هر بیت رو با شماره ی اون بنویسید


1- لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است           وز پی دیدن او دادن جان کار من است

2- شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز            هر که دل بردن او دید و در انکار من است

3- ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو                شاهراهیست که سرمنزل دلدار من است

4- بنده طالع خویشم که در این قحط وفا                  عشق آن لولی سرمست خریدار من است

5- باغبان همچو نسیمم ز در باغ مران                     کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است

6- شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود                    نرگس او که طبیب دل بیمار من است

7- آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت              یار شیرین سخن نادره گفتار من است

 آواز را از اینجا دانلود کنید


گلشن دل استاد بنان

تصنيف گلشن دل

اين هم يكي ديگر از تصنيف هاي شيرين و لطيف استاد بنان

به لطافت ابريشم و به شيريني عسل و به طراوت صداي بنان

خواننده: استاد غلامحسين بنان

آهنگساز: نصرالله زرين پنجه

شعر: ابوالقاسم حالت

دستگاه: ماهور

 

ای گلستان دگر خوش روزگاری داری !

شاد و خرم شدی چو نوبهاری داری !

من هم در باغ دل بهار زیبا دارم

در بهار دلم شکفته گلها دارم

به نوا گر مرغ سحری ببر گل تو گشته!

به فضای باغ دل من زند بال و پر فرشته !

گل تو گر رنگش سرخ است و بنفش است و سپید

دل من گلهایش شوق است و نشاط است و امید

گل تو دارد جلوه اگر بدین رنگ  ارغوانی 

گل جانبخش گلشن من دهد بوی زندگانی

گل تو گر بهر آرایش باغ است و چمن

گل من از بهر پروردن جان باشد و تن

تو گلی داری که بادش ببرد !

رنگ رو زود از رخ او بپرد !

دل من باشد چو باغ دگری

هر گلش همچون چراغ دگری

حالیا برگو در این باغ و چمن

گل تو بهتر بود یا گل من ؟

 

دانلود تصنيف گلشن دل استاد بنان


آواز ایرانی

آرشیو مطالب آواز ایرانی

چه شبها، با صدای استاد بنان

ای کاش در زمان حیات استاد بنان میزیستم

تا سعادت پیدا میکردم و برای دست بوسی به حضورشون میرفتم

و با تمام وجود بهشون میگفتم که عاشق صدای نازنین، متین و دلنشین شما هستم

و بخاطر تمام زیبایی هایی که صدای ایشون به من اهدا کرده، ازشون قدردانی میکردم

بهشون میگفتم که یک عمره که با صدای نازنین بنان به آرامش میرسم

واقعا هیچ نوایی تا این حد به من آرامش نمیده

از وقتی یادم میاد، این صدا منو تحت تاثیر قرار داده

تاثیری بی نهایت عمیق و لطیف و آرامش بخش

الهی فدای صدای نازنینت بشم استاد بنان

الهی فدای اون حنجره بشم که این صدای زیبا رو خلق کرده

عاشقتم بخدا


آلبوم شاخه گل ۳

آهنگساز:مرتضی محجوبی

شعر: اسماعیل نواب صفا

آهنگ: دشتی

(توی ذهنتون این اثر رو با دیلمان مقایسه کنید)

با صدای دلنشین استاد غلامحسین بنان

چه شب ها چه شب ها که از هجرت نخفتم
بدل چون- لاله داغت را نهفتم
نگفتم-غمت را مردم و با کس نگفتم
نيامد نيامد سرانجامم نيامد
نگارا خدارا بجـز خون جگر
چون لاله در جامم نيامد
گــرفتار بــلا گشتـم ، بـه عشـقت مبـتلا گشــتم
بـبـين مهــر و وفا را، خـــــــريدارم بــــــلا را
به کف حسنی که زود آيد، چو گل ديری نمی پايد
چـــرا نــــازی به حُسنی، کــــه می جويد فنا را
مــــران از درگـــه خود، گــــــــدای آشنــا را

دانلود تصنیف چه شبها با صدای استاد بنان


آواز ایرانی

آرشیو مطالب آواز ایرانی

ماجرای آفرینش سرود ای ایران

بنان خالقی حسین گل گلاب

در شهریور 1323زمانی که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین تهران را اشغال کرده بودند،

حسین گل گلاب تصنیف سرای معروف، از یکی از خیابان های معروف شهر می گذرد.
او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی، کشیده محکمی در گوش افسر ایرانی می نوازد.

گل گلاب پس از دیدنِ این صحنه، با چشمان اشک آلود به استودیوی روح الله خالقی (موسیقی دان)

می رود و شروع به گریه می کند.

غلامحسین بنان می پرسد ماجرا چیست؟ او ماجرا را تعریف می کند و می گوید:
کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند ! سپس کاغذ و قلم را بر می دارد و با همان حال، می سراید:

ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم...

همانجا، خالقی موسیقی آن را می نویسد و بنان نیز آن را می خواند و ظرف یک هفته، تصنیف "ای ایران" در یک ارکستر بزرگ اجرا می شود.

سرود «اي ايران» دقيقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامي [دانشکدۀ افسري فعلي] و در حضور جمعي از چهره‌هاي فعال در موسيقي ايران متولد شد. شعر اين سرود را «حسين گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ويژگي‌هاي آن، اول اين است که تک‌تک واژه‌هاي به کار رفته در سروده، فارسي است و در هيچيک از ابيات آن کلمه‌اي معرب يا غير فارسي وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است. زبان پاكيزه‌اى كه هيچ واژه بيگانه در آن راه پيدا نكرده است، و با اين همه هيچ واژه‌اى نيز در آن مهجور و ناشناخته نيست و دريافت متن را دشوار نمى‌سازد.

دومين ويژگي سرود «اي ايران» در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌اي که تمامي گروه‌هاي سني، از کودک تا بزرگ‌سال مي‌توانند آن را اجرا کنند. همين ويژگي سبب شده تا اين سرود در تمامي مراکز آموزشي و حتي کودکستان‌ها قابليت اجرا داشته باشد.

و بالاخره سومين ويژگي‌اي که براي اين سرود قائل شده‌اند، فراگيري اين سرود به لحاظ امکانات اجرايي است که به هر گروه يا فرد، امکان مي‌دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسيقي نيز بتوان آن را اجرا کنند.

آهنگ اين سرود که در آواز دشتي خلق شده، از ساخته‌هاي ماندگار «روح‌الله خالقي» است. ملودي اصلي و پايه‌اي کار، از برخي نغمه‌هاي موسيقي بختياري که از فضايي حماسي برخوردار است، گرفته شده.

اين سرود در اجراي نخست خود به‌صورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسيقي آن سبب شد تا در دهه‌هاي بعد خوانندگان مطرحي همانند «غلامحسين بنان» و نيز «اسفنديار قره‌باغي» آن را به‌صورت تک‌خواني هم اجرا کنند.


ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاكت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاك پاك میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاك ایران ما


سنگ كوهت دُر و گوهر است
خاك دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كی برون كنم
برگو بی مهر تو چون كنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ايران ما


ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیكرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام
دور از تو نیست ، انديشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ایران ما

دانلود سرود ای ایران ای مرز پر گهر


آواز ایرانی

 

آرشیو مطالب آواز ایرانی

با ما بودی بی ما رفتی چو بوی گل به کجا رفتی؟

داستان عشق غم ا نگیز شاعر معاصر ما
رهی معیری

تولد «رهی معیری»، از دامان عشق ((مریم سرخ))

رهی معیری

 

همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی


اگر پیش آمده باشد که گاهی دل به میراث موسیقی ملی، در دهه‌ی سی و چهل داده باشید، لابد که صدای مخملین غلام‌حسین بنان به جان‌تان نشسته است؛ و اگر از میان تصنیف‌های فراموش‌ ناشدنی او، تنها چند تای‌شان، پسندتان افتاده باشد؛ باید که «کاروان»، اثر کم‌نظیر مرتضی‌خان محجوبی، یکی از آن میان بوده باشد. واگر بخواهید بدانید که چرا و چگونه است که این اثر، این‌چنین با تار و پود جان‌تان آشنایی می‌دهد؛ کافی نیست که نام محجوبی، بنان و رهی معیری، بزرگان سازنده‌ی این اثر را دلیل آن به شمار آوریم، بلکه به‌هم‌نشستن فرخنده‌ی محتوا و قالب اثر، آن‌جا که مایه‌ی شعر رهی، به قامت فواصل گام «دشتی»، چنان برازندگی می‌کند، که کلام از آهنگ، بازیافته نمی‌شود.
به گفته‌ی اکبر مشکین، که گاه به خلوت رهی، راهی داشت، رهی معیری خود هرگز از جادوی شنیدن این اثر رها نشد. او می‌گوید، شب‌های اردی‌بهشت تهران، برای رهی معیری، شب‌های شنیدن چند‌باره‌ی «کاروان» بوده است. پیدا نیست که آیا اکبر مشکین می‌دانسته است که این عاشقانه‌‌ی هجرانی رهی معیری، با سیاسی‌ترین روی‌دادهای تاریخ معاصر ایران، چه ارتباطی داشته است!؟

داستان پنهان عشق رهی معیری به مریم فیروز، نخست در خاطرات پزشک معتمد خاندان فرمانفرما آفتابی شد. او که به نظر می‌رسد خود نیز شیفته‌ی مریم بوده باشد، با خشم و نفرت فراوانی از این «جوان سی‌ساله مبتلا به تریاک، خوش‌گل، خوش‌اندام، جذاب، شاعر و عاشق‌پیشه، تصنیف‌ساز، غزل‌سرا، گوینده‌ی خوب، موسیقی‌دان، با دو دانگ آواز»، یاد می‌کند. البته رهی معیری در سال‌های مورد بحث این پزشک «نامعتمد» و فاش‌گوی اسرار خانواده، هنوز محلی از اعراب در شعر و شاعری نداشت و اثر قابل توجهی نیز از او دیده نشده بود، اما طبع‌ شعری داشت و گاه شعری می‌سرود.
نخستین ملاقات مریم و رهی در یکی از روزهای اردیبهشت، در یک مهمانی در خانه‌ی مصطفی فاتح صورت می‌گیرد. و همین ملاقات است که پایه‌ی یکی از شورانگیز‌ترین و عجیب‌ترین حکایت‌های عاشقانه‌ معاصر قرار می‌گیرد. از آن به بعد، شورانگیز‌ترین ترانه‌ها و غزلیات رهی معیری، که به گفته‌ی برخی، از بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر به شمار می‌رود، مایه از این عشق می‌گیرد.
عروس چمن مریم تاب‌ناک
گرو برده از نوعروسان خاک
به رخ نور محض و به تن سیم ناب
به پاکی چواشک و به صافی چو آب
دواند مرا ریشه در قلب ریش
دهم آب‌ش از قطره‌ی اشک خویش
چو در خاک تیره شود منزل‌م
بود داغ آن سیم‌تن بر دل‌م
بهاران چو گل بر چمن در زند
گل مریم از خاک من سر زند

او که یکی از زیباترین و روزآمد‌ترین دختران ِ تهران، در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ به شمار می‌رفت، از جانب پزشک خانوادگی‌شان چنین توصیف شده است:

«مریم در آن وقت دختری بود ۲۹ ساله، زیبا و فتان و دل‌فریب، وانصاف این است که در حُسن و دل‌بری آیتی بود. اضافه بر طراوت و جوانی وخوش‌صورتی و موزونیت اندام، بسیار بسیار جذاب و دل‌فریب و با‌هوش وزرنگ و مطلع و پُرجان بود. سواد مدرسه‌‌ای خوب داشت. فرانسه خوب می‌دانست، اطلاعات عمومی وسیع داشت. از هر دری حرف می‌زد، می‌پرسید، می‌فهمید. او یکی از خوش‌گل‌ترین خانم‌های تهران به شمار می‌آمد: آنیت داشت، ندیمه بود، رفیق بود، آزاد‌منش بود، مؤدب بود و آداب معاشرت را با کوچک‌ترین دقایق مواظب بود. کتاب می‌خواند.»
به هر رو ارتباط عاشقانه‌ی مریم و رهی ادامه پیدا می‌کند.

پس از مرگ فرمانفرما در سال ۱۳۱۸، هنگامی که خیال مریم از جانب پدرش آسوده شد، مهر خود را به سرتیپ اسفندیاری بخشید و از او جدا شد. پزشک مریم می‌نویسد: «بعد از آن دیگر مریم رفت و آمد به خانه‌ی رهی را آغاز کرد و پس از مدتی نیز او را به خانه‌ی شمیران خود آورد. مریم قول می‌دهد که به قول خودش به مذهب و سنت عشق زن او شود.»

رهی معیری در کنار مریم، هم‌چنان از برکت عشق شورانگیز دختر شهرآشوب تهران، بالیده می‌شود. مواد مخدر و سیگار را ترک می‌کند و به تشویق او با نام‌های مستعار، به نوشتن مطالب انتفادی در روزنامه‌ها می‌پردازد. و هم‌چنان مریم فیروز، منبع ذوق شاعرانه‌ی اوست:

خیال انگیز و جان‌پرور، چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی، که می‌دانی که زیبایی
من از دل‌بستگی‌های تو با آیینه، دانستم
که بر دیدارِ طاقت‌سوز خود، عاشق‌تر از مایی

ولی در پی جریاناتی (که در اینجا جای بحث آن نیست) مریم با کیانوری آشنا میشود و با وی به مبارزات خود با شاه ادامه میدهد

روزگار سیاه ترانه‌سرای عاشق فرا رسید. مریم سرانجام در انتخاب میان شوریدگی دل و سر پرشور، دومی را انتخاب کرد و در مسیر مبارزات خود روز به روز راهش از راه رهی دورتر شد.

مریم در سال ۱۳۳۳ از ایران گریخت، و تا رویداد ۱۳۵۷، نتوانست به ایران بازگردد. او یک‌بار  در سال ۱۳۳۷ تلاش کرده بود تا از راه نفوذ در انجمن فرهنگی ایران و شوروی، رهی معیری را برای شرکت در مراسم سال‌گرد انقلاب اکتبر، به شوروی دعوت کنند. رهی به این سفر رفت، اما کسی نمی‌داند که آیا ملاقاتی میان آن‌ها رخ داده یا نه. به هر حال، شاعر درویش‌مسلک و افتاده‌ی هجران‌زده، با همه‌ی دشواری‌ها که از لحاظ جسمی داشت، لابد به آرزوی شمیدن بوی نفس یار دیرین، مشقت تماشای نظم آهنین میدان سرخ مسکو را در سرمای اکتبر، به خود هموار کرد.


ترانه‌ی کاروان، بعد از فرار مریم از ایران سروده شده است، و بازتاب رنج شاعری‌ست

که بعد از کوچ محبوب خود، تا پایان عمر به تنهایی زیست

و به یاد او ترانه‌ها و غزل‌های زیادی سرود.

رهی در آبان ۱۳۴۷، بر اثر بیماری سرطان معده، در تنهایی درگذشت.

همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی

. . .

 

 

نه دل مفتون دل‌بندی، نه جان مدهوش دل‌خواهی
نه بر مژگان من اشکی، نه بر لب های من آهی
نه جان بی‌نصیب‌م را پیامی از دلارامی
نه شام بی‌فروغ‌م را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفل‌م گرمی، نه از شمعی، نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت، نه با مهری، نه با ماهی
کی‌م من؟ آروز‌گم‌کرده‌ای تنها و سرگردان
نه آرامی، نه امیدی، نه هم‌دردی، نه هم‌راهی

سخن‌ها کند با من از روی دوست
ز گیسوی او، بشنوم بوی دوست
به رخساره چون نازنین من است
نشانی، ز نازآفرین من است
بود جان ما، سرخوش از جام او
که ما را گلی هست، هم‌نام او
نوازد دل و جان غم‌ناک را
پُر از بوی مریم کند خاک را


مطلب بالا برگرفته از نامه ای است که یکی از دوستانم برایم ارسال کرده است


و اما صحبت از بنان به میان آمد

کسی که حتی فکر کردن به صدایش مرا از خود بیخود میکند

واقعا عاشقشم (نمیتونم این عشق رو ابراز نکنم)شیفته ی صدای استاد بنان هستم

استاد بنان

 

تصنیف کاروان

شعر : رهی معیری

آهنگ مرتضی مححجوبی

نغمه دشتی

با صدای باشکوه استاد غلامحسین بنان

همـه شب نالــم چون نی که غمی دارم
دل و جـــان بــــردی امّــانشــــــدی یارم


با ما بـــودی،بی مــا رفتی
چون بوی گل به کجا رفتی
تنهــــا مانــدم،تنهـــا رفتی


چو کاروان رود ، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یــــارم خــــــون مـــی بارم


فتـــادم از پــا ز ناتوانی، اسیــر عشقــم، چنان که دانی
رهایی ازغــم نمی توانم، تو چاره ای کن، که می توانی


گـــر ز دل بـر آرم آهـــی آتش از دلم ریزد
چون ستـاره از مژگانـم اشک آتشین ریزد


چو کاروان رود،فغانم از زمین، بر آسمان رود
دور از یـــارم  خــــون می بارم


نه حریفـی تـا بـا او غـم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم


ای شـادی جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل مـا  چون دل مـا سـوی کجا رفتی


تنهـــا ماندم، تنهــــا رفتی


به کجایی غمگسار من، فغان زار من بشنو باز آ
از صبـــا حـکایتــی ز روزگــــار مـن بشنـــو باز آ


باز آ سوی رهی

چون روشنی از دیده ما رفتی
با قافلـه باد صبـا رفتی
 تنهـا مانـدم تنهـا رفتی

دانلود تصنیف کاروان استاد بنان


آواز ایرانی

 

آرشیو مطالب آواز ایرانی

گلهای رنگارنگ شماره 211

گلهای رنگارنگ شماره 211

با همکاری

بنان

مرضیه

تجویدی

کسایی

آهنگ: سه گاه

غزل آواز: عطار نیشابوری

ترانه: معینی کرمانشاهی

گوینده: روشنک

ابتدا استاد بنان آواز را در سه گاه با استادی تمام همراه با ویولون استاد تجویدی به زیبایی اجرا میکنند


عزم آن دارم که امشب نيم مست          پاي کوبان کوزه‌ي دردي به دست

سر به بازار قلندر در نهم                  پس به يک ساعت ببازم هرچه هست

تا کي از تزوير باشم خودنماي            تا کي از پندار باشم خودپرست

پرده‌ي پندار مي‌بايد دريد                   توبه‌ي زهاد مي‌بايد شکست

وقت آن آمد که دستي بر زنم             چند خواهم بودن آخر پاي‌بست

ساقيا در ده شرابي دلگشاي               هين که دل برخاست غم در سر نشست

تو بگردان دور تا ما مردوار              دور گردون زير پاي آريم پست

مشتري را خرقه از سر برکشيم          زهره را تا حشر گردانيم مست

پس چو عطار از جهت بيرون شويم       بي جهت در رقص آييم از الست


سپس بانو مرضیه تصنیف زیبای حیرانم را در سه گاه میخواند


حیرانم حیرانم  ز دست دل سرگردانم

گریانم گریانم گواه من  این دامانم

دل دیوانه ی من شد بیگانه ی من افسون ها کرده ام که رامم گردد

شده کاشانه من پر ز افسانه من وای از من کی جهان به کامم گردد

باز این که آسمان پیما شد

فارق ز بیم طوفانها شد

دل اگر دل من باشد جانا نکند ز غم هجران پروا

گل بی رونق هرگز نهراسد ز وزان

ز بلا کی بگریزد دل سودا زدگان

 هرکس عاشق شد غم مرامیداند

رنج این ره را شکسته پا میداند

ای که در جهان جز حکایت بیش و کم نداری

با تو چون کنم راز دل بیان چون که غم نداری

هرکس عاشق شد غم مرا میداند

رنج این ره را شکسته پا میداند

دل دیوانه ی من شده بیگانه من افسون ها کرده ام که رامم گردد

شده کاشانه من پر ز افسانه من وای از من کی جهان به کامم گردد




دانلود گلهای رنگارنگ 211 با صدای بنان و مرضیه



آواز ایرانی


آرشیو مطالب آواز ایرانی


شب یلدا با بنان

باغ ویران است و مرغان بینوا ایوان تهی

                                                 ای بنان آخر کجایی تا نوایی سر دهی

امسال صدمین سالگرد تولد کسی ست که صدایش برای همیشه جاودانه شد.

صدایی که شاید هرگز همانندی نخواهد داشت.

در اردیبهشت سال هزار و دویست و نود، غلامحسین بنان دیده بر جهان گشود.

چه سعادتمندیم که این شانس را داشتیم که پس از او به دنیا بیاییم و از نعمت شنیدن صدای بی نظیرش بهره مند شویم.

استاد شجریان را همیشه می ستایم، بخاطر همه ی آنچیزی که از او سراغ داریم

صدای پر طنینش، قدرت و تکنیک خارق العاده اش و شاهکارهایی که خلق کرده است

ولی با این همه، استان بنان برای من چیز دیگری ست.

در آواز دو نکته متفاوت وجود دارد، صدای خوش و خوانش خوش یا همان خوش خوانی

بنان هر دو را به بهترین شکل ممکن دارا ست.

هم صدایی بسیار زیبا، خوش و دلنشین دارد

هم اینکه به زیبایی هرچه تمام میخواند.بدون نقص.

این برای یک خواننده همه چیز است.

گویی جادویی در صدا دارد که مستقیما روح و جان را نشانه میرود

گویی صدای بنان را اول با گوش روح میشنوی، بعد با گوش جسم.

(حتما در جریان هستید که من شاگرد وحید تاج هستم (البته مدتی ست که از کلاس ها دور مانده ام)

و وحید تاج شاگرد مستقیم استاد شجریان.بنابراین از نظر الگویی تقریبا در مسیر الگوی شجریان قرار دارم.

به همین خاطر اینجا شجریان رامقیاس سنجش بنان قرار میدهم).

شجریان چندین اثر از بنان را بازخوانی کرد.

ولی هرگز نتوانست لطافت و دلنشینی آثار اصلی را منتقل کند.

دیلمان شجریان گرچه جلالی تر و با صلابت تر بود ولی با آنهمه تحریر و اوج و فرود، باز مواج بودن و دور و نزدیک شدن و در یک کلام، دیلمانی بودن دیلمان بنان را نداشت (اصلی که به گفته استاد صبا در خوانش دیلمان اجباری ست).

شاید اگر میتوانستیم جلال و صلابت صدای شجریان و لطافت و دلنشینی و البته تکنیک های خاص صدای بنان را درهم آمیزیم

صدایی خلق میشد که بی شک هوش از سر همه گان می ربود و شنونده را مجنون می ساخت.

برای شب یلدای امسال قصد دارم آوازی از این بزرگ مرد تاریخ موسیقی ایران زمین به شما تقدیم کنم

سعی کردم گوشه های آواز را تحلیل کنم ولی نمیدانم چرا این همایون شبیه دیگر همایون هایی که تابحال شنیده ام نیست

هرچند بارها و بارها آن را شنیده ام و خود نیز بارها آن را تمرین کرده و برای دوستان خوانده ام

ولی هنوز در تشخیص دقیق گوشه هایش مطمئن نیستم

اگر ایرادی در تشخیص گوشه ها وجود دارد لطفا در بخش نظرها عنوان کنید تا اصلاح کنم

و اگر هم مطمئن هستید که صحیح تشخیص داده ام، باز در بخش نظرات عنوان کنید تا مطمئن شوم.

آواز:همایون

خواننده: استاد بنان

پیانو: استاد جواد معروفی

غزل: رهی معیری

 

چشم مستت چه کند با من بیمار امشب    این دل تنگ من و این تن بیمار امشب

درآمد همایون

آخر ای اشک دل سوخته ام را مددی    که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب

درآمد دوم همایون

بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن    که به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب

بیداد

سیل اشکم همه دفترچه ی ایام بشست     نرود نقش تو از پرده ی پندار امشب

فرود به همایون

بودم امید چو آیی به سرم سایه مهر      آفتابی شود از سایه پدیدار امشب

بیات راجع

بسته شد هر در امید به هر جا که زدیم    چاره جویی کنم از خانه خمار امشب

فرود به همایون

محتسب خوش دل از آن است که یکباره زدند    کوس رسوایی ما بر سر بازار امشب

بیداد

 

بعد از این آواز زیبا نوبت به تصنیفی به همان زیبایی میرسد

شاهکاری از ارکستر گلها

دانلود آواز همایون استاد بنان


دانلود تصنیف ندانم به چه مانی استاد بنان


آواز ایرانی

تصویرسازی در آواز بخش دوم

سلام

اگه یادتون باشه یکبار راجع به تصویرسازی در آواز صحبت کردم

و مثالهایی از کارهای استاد شجریان آوردم

لینک بخش اول مبحث تصویرسازی در آواز

خودم شخصا وقتی آواز گوش میدم به این نکته ها خیلی توجه میکنم

و مثالهای زیادی میشه از این دست، زد ولی وقتی میخوام این مثالها رو کنار هم بذارم

یادم میره کجا و در کدام آواز بوده.

به همین خاطر در حال حاضر فقط پنج نمونه را برای شما مثال میزنم.

نمونه های صوتی طبق شماره مرتب شده اند

1. کلاس درس استاد شجریان به بیژن کامکار (دهه شصت)

بسا نفس که فرو رفت و برنیامد کام

اگه خوب دقت کنید شجریان به بیژن کامکار میگه: نفس به سختی میره

در اینجا شعر بر طاقت فرسا شدن نفس کشیدن (نفس فرو رفت و . . .) تاکید میکند

استاد شجریان روی نفس و فرو دو تکه تحریر منقطع میگذاره که کمی کار رو بر کلام سخت کنه

در آخر مصرع (بر نیامد کام) کام دست نیافتنی تصور شده.

در نتیجه شجریان کام رو با تحریرهای گردشی کمی  پیچ و تاب میده

تا این دست نیافتنی بودن (کام) رو به تصویر بکشه.

2. همان کلاس درس.باز هم با بیژن کامکار

به سالها شب وصلی گر اتفاق افتد      شفق برون نشده صبح میکند آغاز

استاد شجریان مصرع اول رو دو بار تکرار میکنه

در خوانش دونم مصرع اول کشش خاصی به کلمه (سالها) داده میشه که خود استاد هم ذکر میکنه که : ((کشش سالها یعنی سالهای زیاد))

در مقابل (شب وصلی) که در شعر منظور از مدت زمان کوتاه می باشد

در نتیجه بسیار کوتاه و مختصر خوانده می شود.

3. سومین مثال از محسن نامجو ست. ترانه زلف بر باد مده

آواز نیست ولی واقعا خیلی زیبا تصویرسازی رو بر روی غزل حافظ به نمایش گذاشته

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس          تا به خاک در آصف نرسد فریادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی         من از آن روز که در بند تو ام آزادم

نامجو در مصرع اول (رحم کن بر من مسکین) صدای خودش رو مسکینانه و دریوزه نشان میده

که شنونده خیلی راحت میتونه حال خواننده رو درک کنه و از اون تصویری داشته باشه

همین حالت رو تا مصرع سوم هم ادامه میده تا مصرع چهارم

(من از آن روز که در بند تو ام آزادم) اینجا صدای خودش رو رها میکنه و آزادی رو میشه به راحتی در صدای نامجو احساس کرد.

4. مثال چهارم شاهکاری ست از استاد غلامحسین بنان

آواز اصفهان قبل از تصنیف تابهار دلنشین

آوازی که من عاشقشم

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ     آگه از درد دلم زان عشق جان فرسا نبود

به کلمه (فرسا) دقت کنید.زان عشق جان فرسا . . .

صدای استاد بنان در هنگام ادای کلمه ی (فرسا) با چهار تحریر یا غلت

بر روی هجای الف (فرسا) رفته رفته فرسایش پیدا میکنه.

در حقیقت استاد بنان جان فرسا بودن عشق رو با صدای خودش به تصویر میکشه.

الهی فدای تحریرهات روی هجای الف بشم استاد بنان. بخدا عاشقشم

5. باز هم استاد شجریان

آواز آلبوم سخت عشق

سعدی ز کمند خوب رویان    تا جان داری نمیتوان جست

ابتدا استاد شجریان کلمه (سعدی) رو با تاکید ندایی بیان میکنه. به تکرار (جان داری) توجه کنید.تاکیید زیاد بر ناتوانی در برابر (کمند خوب رویان)

بار دوم (سعدی . . .) به شیوه ای بیان میشه که گویی خواننده قصد نصیحت کردن سعدی رو داره.

تا جان    داری. دقت کنید این بار بین کلمه ی (جان) و (داری) فاصله میندازه. این خودش نکته ی جالبیه. تاکید بر اینکه برای جستن باید این جان رو یه کاریش کرد (حذفش کرد، بیخیالش شد)

 اگر شما هم مثالهایی این چنینی از تصویرسازی در آواز دارید، میتونید با توضیح اون رو برای من

به ایمیلم Kasra.vahidi@gmail.com ارسال کنید

تا در نوبت های بعدی به آنها هم بپردازیم.

 

 نمونه ها را دانلود کنید

   لینک کمکی دانلود کنید


آواز ایرانی

سرود ای ایران . . . با اجرای هنرمندان سینما

سلام

امروز ویدئویی بسیار زیبا به دستم رسید

اجرای سرود ای ایران ای مرز پر گهر توسط جمعی از هنرمندان سینما

از جمله:

جمشيد مشايخي، داريوش ارجمند، پرويز پرستويي، رويا نونهالي، عليرضا خمسه، پژمان بازغي

حسن پورشيرازي، فقيهه سلطاني، پانته‌آ بهرام، حميد جبلي، كورش تهامي، مريلا زارعي

این ویدئو توسط سامان مقدم تهیه شده

رویا نونهالی پژمان بازغی

این اولین باری است که از بازخوانی آثار بزرگان لذت میبرم

و حتی به اون افتخار میکنم.من با دیدنش اشک توی چشمام حلقه زد

دانلود اجرای سرود ای ایران توسط جمعی از هنرمندان سینما

میتونید این سرود رو با صدای استاد بنان، در زیر دانلود کنید

دانلود سرود ای ایران با صدای استاد بنان


آواز ایرانی

خاطرات خیس (الهه ناز از نگاه قیصر امین پور)

همه ما صدها بار الهه ناز استاد بنان رو با گوش جان شنیده ایم

ولی من توصیه میکنم یک بار دیگر هم گوش بدید

این بار قبل از گوش دادن به الهه ناز شعر زیبای قیصر رو که

برای الهه ناز استاد بنان سروده است بخوانید


خاطرات خيس (قيصر امين پور)

- باز

اي الهه ي ناز...


صداي تو مرا دوباره برد
به کوچه هاي تنگ پابرهنگي
به عصمت گناه کودکانگي
به عطر خيس کاهگل
به پشت بام هاي صبح زود
                                    در هواي بي قراري بهار
به خوابهاي خوب دور
به غربت غريب کوچه هاي خاکي صبور
به کرکهاي خط سبزه
                           بر لب کبود رود
به بوي لحظه هاي هرچه بود يا نبود

به نوجواني نجيب جوشش غرور
                         روي گونه هاي بي گناهي بلوغ
به لحظه ي نگاه ناگهانگي
به آن نگاه ناتمام
به آن سلام خيس ترسخورده
                    زير دانه هاي ريز ريز ابتداي دي
به بوي لحظه هاي هرکجاي کي!

به سايه هاي ساکت خنک
به صخره هاي سبز در شکاف آفتابگير کوه
به هرم آفتاب تفته اي
که بي گدار
              با تمام تشنگي
                                   به آب مي زنيم

به عصرهاي جمعه اي
که با دوچرخه هاي لاغر بلند
تمام اضطراب شنبه هاي جبر را
                                          رکاب مي زنيم

به بوي لحظه هاي بي بهانگي
که دل به گريه ها و خنده هاي بي حساب مي زنيم
به «آي روزگار...»هاي حسرت دروغکي
غم فراق دلبر به خواب نديده ي هميشه بي وفا
به جور کردن سه چار بيت سوزناک زورکي

به رفت و آمد مدام بادها و يادها
سوار قايقي رها
به موج موج انتهاي بي کرانگي
دوار گردش نوار...
مرور صفحه ي سفيد خاطرات خيس...

صدا تمام شد!
سرم به صخره ي سکوت خورد...

                              -آه بي ترانگي!

دانلود الهه ناز استاد بنان

آواز اصفهان استاد غلامحسین خان بنان

امروز اوازی بی نظیر از استاد بنان انتخاب کردم

به نظر خیلی از صاحب نظران این آواز جزو دلنشین ترین آواز های اصفهان قرار میگیره

برگ سبز۶۳

با همکاری هنرمندان:بنان ـ حبیب الله بدیعی ـ جلیل شهناز ـ امیر ناصر افتتاح

اشعار:از عطار ـ حافظ ـ عراقی

اهنگ:  اصفهان

گوینده : روشنک

درآمد

ای دل مباش یکدم خالی زعشق ومستی      وانگه برو که رستی از نیستی وهستی

در مذهب طریقت خامی نشان کفر   است      آری طریق دولت چالاکی است و چستی

گوشه ی جامه دران

با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش          بیماری اندرین ره خوشتر زتن درستی

گوشه ی بیات راجع

تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی          یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

گر جان زتن ببینی مشغول کار او شو                هر قبله ای که بینی بهتر زخود پرستی

قسمت دوم بیات رجع

در آستان جانان از آسمان میندیش              کز اوج سر بلندی افتی زخاک پستی

گوشه ی اوج (عشاق)

خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد        سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی

گوشه ی بیات راجع و فرود به بیات اصفهان

صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز         ای کوته آستینان تا کی دراز دستی

 

 آواز اصفهان استاد بنان

آواز اصفهان_استاد بنان-بانو مرضیه-بوی جوی مولیان

 برای دریافت بهترین آثار بانو مرضیه به لینک زیر مراجعه کنید

بهترین آثار بانو مرضیه

آواز اصفهان برای ما ایرانی ها همیشه دلنشین و آرامش بخش بوده

به یاد ندارم کسی از آواز اصفهان خوشش نیومده باشه

یکی از شیوه های من برای جذب کردن کسانی که به موسیقی سنتی روی خوش نشون نمیدن

و از سبک های دیگه بیشتر استقبال میکنن،به سمت موسیقی سنتی و آواز،معرفی آواز اصفهان

و دادن نمونه هایی از این آواز به اونها برای شنیدنه

این آواز یه سری داره که هرکسی رو که واسه اولین بار بخواد گوش کنه رو عاشق خودش میکنه

حالا اگه اون آواز رو بزرگان موسیقی سنتی ساخته و پرداخته باشند که دیگه بهتر

این بار میخوام یه آواز بسیار زیبا از اصفهان بهتون معرفی کنم

گلهای رنگارنگ شماره ۲۵۴

خوانندگان: استاد غلامحسین خان بنان و بانو مرضیه

پیانو:استاد مرتضی خان محجوبی

ویلن:استاد حبیب  الله بدیعی

گوینده:روشنک

شعر:حافظ ( نمیدونم چه لقبی برای حافظ بذارم که برازنده ایشون باشه)

 بانو مرضیهبنان

یه نکته جالب در مورد این آواز زیبا اینه که صدای بانو مرضیه رو پیانو همراهی میکنه

و صدای بنان رو ویلن.و تضادی زیبا و لطیف بین این دو صدا با سازهای همراه وجود داره

گویی بانو مرضیه با صدای برنده و تیز خودش دل شنونده رو ریش ریش و زخمی میکنه

و بنان با صدای مخملین و نرم خودش روی زخم ها مرهم میذاره

سینه مالامال دردست ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی بجان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی بمن ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چُگل
شاه ترکان فارغست از حال ما کو رستمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی

آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریه ی حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی

در ادامه تصنیف زیبای بوی جوی مولیان رو خواهید شنید

که توضیحات اون رو قبلا تو همین وبلاگ نوشتم

دانلود آواز اصفهان بنان و مرضیه

برای دریافت بهترین آثار بانو مرضیه به لینک زیر مراجعه کنید

بهترین آثار بانو مرضیه

میهنم را می پرستم (برای ایران) patriot

وطن نام تو نام نامداران

                              همه فصل تو بادا نوبهاران

وطن سبزی سپیدی سرخ گونی

                                         مبادا دشمنت را جز زبونی

 

سلام.مدتها بود که میخواستم مطلبی کاملا میهن پرستانه بنویسم

بدور از مسائل حاشیه ای و بدور از قومیت گرایی ها

ایران متعلق به همه ایرانی هایی است که به وطنشان عشق میورزند

و از سر بلندی میهنشان احساس غرور میکنند

ایران برای همه ایرانی هاست،فارس،کرد،ترک،لر،بلوچ و همه اقوام مختلف

به همین جهت در این پست چند تصنیف و ترانه زیبا از بزرگان هنر ایران قرار دادم

امیدوارم خوشتون بیاد

با صدای کی شروع کنیم؟

استاد غلامحسین بنان

استاد غلامحسین بنان

ای ایران ای مرز پر گهر . . .

خواننده  :استاد بنان (سرود دسته جمعی)

ترانه سرا : حسین گل گلاب

آهنگ ساز : روح الله خالقی

 

اي ايران اي مرز پر گهر
اي خاکت سرچشمه هنر
دور از تو انديشه بدان
پاينده ماني تو جاودان

اي دشمن ار تو سنگ خاره اي من آهنم
جان من فداي خاک پاک ميهنم

* * *
مهر تو چون شد پيشه ام
دور از تو نيست انديشه ام
در راه تو کي ارزشي دارد اين جان ما
پاينده باد خاک ايران ما

* * *
سنگ کوهت دُر و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كي برون کنم
برگو بي مهر تو چون کنم؟

تا گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ايزدي هميشه رهنماي ماست

* * *
مهر تو چون شد پيشه ام
دور از تو نيست انديشه ام
در راه تو کي ارزشي دارد اين جان ما
پاينده باد خاک ايران ما

***
ايران اي خرّم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پيكرم
جز مهرت در دل نپرورم

از آب و خاک و مهرِ تو سرشته شد گِلم
مهر اگر برون رود گِلي شود دلم

***
مهر تو چون شد پیشه‌ام
دور از تو نیست اندیشه‌ام
در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما

 ای ایران ای مرز پر گهر را دانلود کنید

 

محمد نوری

ای ایران ایران با صدای گرم محمد نوری

در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد


در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد

ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان


سبزی صد چمن ، سرخی خون من ، سپیدی طلوع سحر ، به پرچمت نشسته
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
بمان که تا ابد هستیم ، به هستی تو بسته


ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان

در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد

 دانلود ای ایران ایران با صدای محمد نوری

 

 

 محمد نوری

سفر ها برای ایران (یا وطن)

با صدای زیبای محمد نوری

 

ما برای پرسيدن نام گلی ناشناس ، چه سفرها کرده ايم .

چه سفرها کرده ايم .

ما برای بوسيدن خاک سر قله ها ، چه خطرها کرده ايم .

چه خطرها کرده ايم .

 ----------------------------------------

ما برای اينکه ايران خانه ی خوبان شود ، رنج دوران برده ايم .

رنج دوران برده ايم .

ما برای اينکه ايران گوهری تابان شود ، خون دلها خورده ايم . 

خون  دلها  خورده ايم.

----------------------------------------

ما برای  بوييدن بوی گل نسترن ، چه سفرها کرده ايم .

چه سفرها  کرده ايم .

ما برای نوشيدن شورابه های کوير ، چه خطرها کرده ايم .

چه خطرها کرده ايم .

 ----------------------------------------

ما برای خواندن اين قصه ی عشق به خاک ، رنج دوران برده ايم .

رنج دوران برده ايم .

ما برای جاودانه ماندن اين عشق پاک ، خون دلها خورده ايم . 

خون دلها  خورده ايم .

----------------------------------------

ما برای  روييدن گلهای سرخ در جهان ، چه سفرها کرده ايم .

چه سفرها  کرده ايم .

ما برای رساندن  پيام  صلح  در جهان ، چه خطرها کرده ايم .

چه خطرها کرده ايم .

 ----------------------------------------

ما برای اينکه دنيا  خانه ی خوبان شود ، رنج دوران برده ايم .

رنج دوران برده ايم .

ما برای اينکه دنيا   گوهری تابان شود ، خون دلها خورده ايم . 

خون  دلها  خورده ايم.

دانلود وطن با صدای محمد نوری

 

 

استاد شجریان

نوبتی هم باشه نوبت استاد شجریانه

میهن ای میهن

{کر}
میهن ای میهن ، میهن ای میهن

{محمد رضا شجریان}
تنیده یاد تو ، تنیده یاد تو در تار و پودم

{کر}
میهن ای میهن ، میهن ای میهن

{محمد رضا شجریان}
بود لبریز از ، بود لبریز از عشقت وجودم

{کر}
میهن ای میهن ، میهن ای میهن

{محمد رضا شجریان}
تنیده یاد تو ، تنیده یاد تو در تار و پودم
بود لبریز از ، بود لبریز از عشقت وجودم

تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو ، فدای نام تو بود و نبودم
فدای نام تو ، فدای نام تو بود و نبودم

{کر}
میهن ای میهن ، میهن ای میهن

{محمد رضا شجریان}
به هر مجلس ، به هر زندان
به هر شادی ، به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم
به هر مجلس ، به هر زندان
به هر شادی ، به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم

تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو ، فدای نام تو بود و نبودم
فدای نام تو ، فدای نام تو بود و نبودم

{کر}
میهن ای میهن ، میهن ای میهن

{محمد رضا شجریان}
اگر مستم ، اگر هشیار
اگر خوابم ، اگر بیدار
به سوی تو بود روی سجودم
به سوی تو بود روی سجودم
میهن ، ای میهن

{کر}
میهن ، ای میهن

{محمد رضا شجریان}
میهن ، ای میهن

{کر}
میهن ، ای میهن

{محمد رضا شجریان}
اگر مستم ، اگر هشیار
اگر خوابم ، اگر بیدار
به سوی تو ود روی سجودم
به سوی تو بود روی سجودم
میهن ، ای میهن

{کر}
میهن ای میهن

{محمد رضا شجریان}
میهن ، ای میهن

{کر}
میهن ، ای میهن

{کر}
میهن ، ای میهن
میهن ، ای میهن

{محمد رضا شجریان}
تنیده یاد تو ، تنیده یاد تو در تار و پودم
بود لبریز از ، بود لبریز از عشقت وجودم

تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو ، فدای نام تو بود و نبودم
فدای نام تو ، فدای نام تو بود و نبودم

{کر}
میهن ، ای میهن
میهن ، ای میهن

دانلود میهن ای میهن

 

ایران ای سرای امید

 ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون
خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دلها پر خون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است ِ وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما راه حق راه بهروزی است
اتحاد اتحاد رمز پیروزی است
صلح و آزادی جاودانه در همه جهان خوش باد یادگار خون عاشقان،
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد

ایران ای سرای امید را دانلود کنید

 

علیرضا عصار

هر کاری کردم دیدم نمیشه ترانه زیبای عصار رو اینجا جا ندم

وطن با صدای علیرضا عصار

ای وطن ای مادر تاریخ ساز
ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای کویر تو بهشت جان من
عشق جاویدان من ایران من

ای ز تو هستی گرفته ریشه ام
نیست جز اندیشه ات اندیشه ام

آرشی داری به تیر انداختن
دست بهرامی به شیر انداختن

کاوه آهنگری ضحاک کش
پتک دشمن افکنی ناپاک کش

رخشی و رستم بر او پا در رکاب
تا نبیند دشمنت هرگز به خواب

مرزداران دلیرت جان به کف
سرفرازن سپاهت صف به صف

خون به دل کردند دشت ونهر را
بازگرداندند خرمشهر را

ای وطن ای مادر ایران من
مادر اجداد و فرزندان من

خانه من بانه من توس من
هر وجب از خاک تو ناموس من

ای دریغ از تو که ویران بینمت
بیشه را خالی ز شیران بینمت

خاک تو گر نیست جان من مباد
زنده در این بوم و بر یک تن مباد



وطن یعنی همه آب و همه خاک
وطن یعنی همه عشق و همه پاک

به گاه شیر خواری گاهواره
به دور درد پیری عین چاره

وطن یعنی پدر مادر نیاکان
به خون و خاک بستن عهد و پیمان

وطن یعنی هویت اصل ریشه
سر آغاز و سر انجام و همیشه

ستیغ و صخره و دریا و هامون
ارس زاینده رود اروند کارون

وطن یعنی سرای ترک تا پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد فارس

وطن یعنی دو دست از جان کشیدن
به تنگستان و دشتستان رسیدن

زمین شستن ز استبداد و از کین
به خون گرم در گرمابه فین

وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن

وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت

وطن یعنی گذشته حال فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا

وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا یعنی ایران

وطن یعنی رهایی ز آتش و خون
خروش کاوه و خشم فریدون

وطن یعنی زبان حال سیمرغ
حدیث جان زال و بال سیمرغ

سپاه جان به خوزستان کشیدن
شهادت را به جان ارزان خریدن

نماز خون به خونین شهر خواندن
مهاجم را ز خرمشهر راندن

وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن

وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت

وطن یعنی گذشته حال فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا

وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا یعنی ایران

دانلود وطن با صدای علیرضا عصار

 

سالار عقیلی

نام جاوید ای وطن . . .

با صدای سالار عقیلی

نام جاويد اي وطن
صبح اميد اي وطن
جلوه كن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن اي هستي من
شور و سرمستي من
جلوه كن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
كه هم‌آواز تو منم
همه‌ي جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
بشنو سوز سخنم
كه نواگر اين چمنم
همه‌ي جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
همه با يك نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه با يك نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه‌زنان
ز صلابت ايران جوان

دانلود وطنم با صدای سالار عقیلی

هستی استاد بنان

تصنیف هستی از استاد غلامحسین بنان

استاد بنان

سلام بر دوستان عزیز تر از جانم

این بار میخوام با تصنیفی زیبا از استاد بنان شما رو ببرم به سالها قبل

من با شنیدن این تصنیف به صد سال قبل سفر میکنم

گویی که در آن دوران به سر میبرم

امیدوارم خوشتون بیاد

هستی چه بود ، قصه ی پر رنج و ملالی
کابوس پر از وحشتی ، آشفته خیالی
ای هستی من و مستی تو ، افسانه ای غم افزا
کو فرصتی که تا لذتی بریم از شب وصالی

ز هستی ، نصیبم بود درد بی نهایت
چنان نی ، ندارم سر شکوه و شکایت
چرايی غمین ، اقامت گزین به درگاه می فروشان
گريز از محن ، چو من ساغری بزن ، ساغری بنوشان

هستی چه بود ، قصه ی پر رنج و ملالی
کابوس پر از وحشتی ، آشفته خیالی

ای دل ، چه ز جانم خواهی ، ای تن ، ز چه جانم کاهی
ترسم که جهانی سوزد ، از دل چو بر آرم آهی

به دلم نه هوس ، نه تمنا باشد ، چه کنم که جهان همه رویا باشد
بگذر ز جهان همچون من ، افشان به جهانی دامن
بزمم سیه اما سازد جمع دگران را روشن

هستی چه بود ، قصه ی پر رنج و ملالی
کابوس پر از وحشتی ، آشفته خیالی
ای هستی من و مستی تو ، افسانه ای غم افزا
کو فرصتی که تا لذتی بریم از شب وصالی

تصنیف هستی را دانلود کنید

بوی جوی مولیان آید همی        یاد یار مهربان آید همی


 تصنیف بوی جوی مولیان

این تصنیف بسیار زیبا و خاطره انگیز را استاد بنان به همراهی بانو مرضیه خوانده اند

 

بوي جوي موليان آيد همي                          ياد يار مهربان آيد همي

 

ريگ آموي و درشتي های او                       زير پايم پرنيان آيد همي

 

آب جيحون از نشاط روي دوست                خنگ ما را تا ميان آيد همي

 

اي بخارا شاد باش و دير زي                   مير زي تو شادمان آيد همي

 

مير ماه است و بخارا آسمان                     ماه سوي آسمان آيد همي

 

مير سرو است و بخارا بوستان               سرو سوي بوستان آيد همي

 

 

 

شاعر گرانقدر رودکی شاعر چیره دست قرن سوم هجری

 

دانلود تصنیف زیبای بوی جوی مولیان

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

یه شب با پسر عموم زیر برف قدم میزدیم

هوا خیلی مطبوع بود و برف زیبایی آروم آروم میبارید

من بی اختیار شروع کردم به خوندن آواز آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

تموم که شد،پسر عموم گفت:وای خدایا چقدر لطیف و زیبا بود،احساس میکردم روی ابرام

زیبایی که پسر عموم حس کرده بود به خاطر زیبا خوندن من نبود بلکه بدلیل ظرافتی بود که روح الله خالقی در ترکیب و آهنگسازی این اثر جاودانه بکار برده بود

اين تركيب اعجاب انگيز كه درمایه بوسليك ساخته شده و جواد معروفی و روح الله خالقی به همراه روشنگ و بنان در آن سهم دارند

بنان مثل همیشه متین و باوقار میخواند

آهنگساز باذوقی مثل خالقی به خوبی میداند که چه ریتمی را برای صدای متین بنان انتخاب کند

همانطور که میدونیم این شعر رو شهریار سروده

گویا برای  معشوقه اش که سالها به انتظار او بود و معشوقه زمانی به سراغ شهریار می اید که شور جوانی وبهار زندگی به خزان زرد پیری رنگ باخته ودیگر حتی وجود معشوقی که شهریار همه عمر به پای عشق او سوخت چاره کار نمیکند

و چه زیبا گفت شهریار که

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

دکلمه دلنشین روشنک و بعد از آن صدای زیبا و غلتان بنان شوری وصف ناپذیر به آدمی میده

من خودم هر بار که این ترانه زیبا رو گوش میکنم موهای بدنم سیخ میشه

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟
بي وفا، بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا ؟

نوشدارويي و بعد از مرگ سهراب آمدي
سنگدل اين زودتر مي خواستي حالا چرا ؟

عمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست
من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا ؟

نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان نازكن با ما چرا ؟

وه كه با اين عمر هاي كوته بي اعتبار
اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چرا ؟


آسمان چون جمع مشتاقان ، پريشان مي كند
درشگفتم من نمي پاشد ز هم دنيا چرا ؟

شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر
راه عشق است اين يكي بي مونس و تنها چرا ؟

بي مونس و تنها چرا ؟
تنها چرا ؟ حالا چرا

دو لینک براتون میذارم

دانلود آمدی جانم به قربانت بنان

برای شنیدن این ترانه اینجا کلیک کنید

می ناب

باز هم استاد بنان

بنان

باز هم صدای لطیف و خیال انگیز ایشان.صدایی که آدمی را به عالم معنا میبرد.من با شنیدن صدای استاد بنان به سالها قبل سفر میکنم.به ایران باستان

ایرانی یکرنگ و یکدست،به دور از کینه و نیرنگ

صدای بنان مرا به سرزمین زیبایی ها میبرد.

این بار میخواهم از می ناب سخن بگویم.از شبی که حافظ می ناب نوشید

همان شبی که شیخ شیراز سیل اشکش به یاد دوست روان شد

ديشب به سيل اشک ره خواب مي‌زدم          نقشي به ياد خط تو بر آب مي‌زدم
ابروي يار در نظر و خرقه سوخته          جامي به ياد گوشه محراب مي‌زدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست          بازش ز طره تو به مضراب مي‌زدم
روي نگار در نظرم جلوه مي‌نمود          از دور بوسه بر رخ مهتاب مي‌زدم
چشمم به روي ساقي و گوشم به قول چنگ          فالي به چشم و گوش در اين باب مي‌زدم
نقش خيال روي تو تا وقت صبحدم          بر کارگاه ديده بي‌خواب مي‌زدم
ساقي به صوت اين غزلم باده مي‌گرفت          مي‌گفتم اين سرود و مي ناب مي‌زدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام          بر نام عمر و دولت احباب مي‌زدم

وای خدایا این شعر چقدر زیباست.هر بار بدنم را میلرزاند.

 ترانه می ناب  برگرفته از آخرین گلهای رنگارنگ بنان(شماره 267)می باشد که در رادیو  به همراه روح الله خالقی اجرا کرده است

میتوانید این اثر جاودانه را در لینک زیر دانلود کنید

دانلود می ناب استاد بنان