زمستان است

زمستان است

مهدی اخوان ثالث

 

هرچند زمستان امسال شباهتي به زمستان سرد و سوزان سال گذشته و كلا زمستان ندارد ولي به هر حال زمستان است

زمستان است و هوا بس ناجوانمردانه سرد است

آري هواي دل ما سرد است

هواي روابط ما سرد است

نگاه ما سرد است ،سلام ما سرد است،آه ما سرد است

اخوان ثالث  زمستان را اينگونه سروده است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
 به اکراه آورد دست از بغل بیرون
 که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
 چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
 مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... ای
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
 منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
 تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
 حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است

مهدي اخوان ثالث

 

اگه ميدونيد كه هيچي ولي اگه نميدونيد بايد بگم كه اين شعر زيبا رو استاد شجريان با آهنگسازي بي نظير حسين عليزاده با آوازي زيبا خوانده

شاعر این قطعه: مهدی اخوان ثالث

 نام آلبوم :  زمستان است

 دستگاه :  در مقام داد و بیداد

 اجرا :  زمستان 79 در کالیفرنیا

 خواننده :  محمد رضا شجریان

 تار :  حسین علیزاده

 تنبک :  همایون شجریان

 کمانچه :  کیهان کلهر

 

سعي ميكنم اين آواز رو تفكيك كنم و هر قسمت رو بطور جداگانه براي دانلود بذارم

و روي هر قسمت توضيح لازم رو بنويسم

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

یه شب با پسر عموم زیر برف قدم میزدیم

هوا خیلی مطبوع بود و برف زیبایی آروم آروم میبارید

من بی اختیار شروع کردم به خوندن آواز آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

تموم که شد،پسر عموم گفت:وای خدایا چقدر لطیف و زیبا بود،احساس میکردم روی ابرام

زیبایی که پسر عموم حس کرده بود به خاطر زیبا خوندن من نبود بلکه بدلیل ظرافتی بود که روح الله خالقی در ترکیب و آهنگسازی این اثر جاودانه بکار برده بود

اين تركيب اعجاب انگيز كه درمایه بوسليك ساخته شده و جواد معروفی و روح الله خالقی به همراه روشنگ و بنان در آن سهم دارند

بنان مثل همیشه متین و باوقار میخواند

آهنگساز باذوقی مثل خالقی به خوبی میداند که چه ریتمی را برای صدای متین بنان انتخاب کند

همانطور که میدونیم این شعر رو شهریار سروده

گویا برای  معشوقه اش که سالها به انتظار او بود و معشوقه زمانی به سراغ شهریار می اید که شور جوانی وبهار زندگی به خزان زرد پیری رنگ باخته ودیگر حتی وجود معشوقی که شهریار همه عمر به پای عشق او سوخت چاره کار نمیکند

و چه زیبا گفت شهریار که

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

دکلمه دلنشین روشنک و بعد از آن صدای زیبا و غلتان بنان شوری وصف ناپذیر به آدمی میده

من خودم هر بار که این ترانه زیبا رو گوش میکنم موهای بدنم سیخ میشه

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟
بي وفا، بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا ؟

نوشدارويي و بعد از مرگ سهراب آمدي
سنگدل اين زودتر مي خواستي حالا چرا ؟

عمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست
من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا ؟

نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان نازكن با ما چرا ؟

وه كه با اين عمر هاي كوته بي اعتبار
اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چرا ؟


آسمان چون جمع مشتاقان ، پريشان مي كند
درشگفتم من نمي پاشد ز هم دنيا چرا ؟

شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر
راه عشق است اين يكي بي مونس و تنها چرا ؟

بي مونس و تنها چرا ؟
تنها چرا ؟ حالا چرا

دو لینک براتون میذارم

دانلود آمدی جانم به قربانت بنان

برای شنیدن این ترانه اینجا کلیک کنید

اشک مهتاب

اشک مهتاب

خواننده : محمد رضا شجریان

آهنگساز : حسن یوسف زمانی

شاعر : سیاوش کسرایی

 

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست

همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت

مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

 

کنار چشمه ای بودیم در خواب

تو با جامی ربودی ماه از آب

چو نوشیدیم از آن جام گوارا

تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

 

تن بیشه پر از مهتابه امشب

پلنگ کوه ها در خوابه امشب

به هر شاخی دلی سامون گرفته

دل من در تنم بیتابه امشب

 

خدا وکیلی کسی هست که این ترانه رو شنیده باشه و دلش نلرزیده باشه؟

من ده ها بار اینو گوش کردم و هر بار زیبایی خاصی در اون یافتم

این ترانه از ترانه ها درخواستی پدرم هستش که هر وقت به رادیو زنگ میزنه درخواست پخش اشک مهتاب رو میکنه

اشک مهتاب رو میتونید با کلیک بر روی لینک زیر دانلود کنید

 

دانلود تصنیف اشک مهتاب

 

امیدوارم خوشتون بیاد

سرای بی کسی

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

یادمه یک بار این شعر رو واسه یه دوست اس ام اس کردم فورا در جواب گفت:اچرا اینقدر تلخ و

خسته،چرا اینقدر غمگین؟

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

يكي زشب گرفتگان چراغ بر نمي كند
كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند

نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار
دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند

دل خراب من دگر خراب تر نمي شود
كه خنجر غمت از اين خراب تر نمي زند

گذر گهي است پر ستم كه اندرو به غير غم
يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند

چه چشم پاسخ است از اين دريچه هاي بسته ات
برو که هيچ کس ندا به گوش کر نمي زند

نه سايه دارم و نه بر بيفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسي تبر نمي زند

 

این شعر از هوشنگ ابتهاج است

 

 

 

می ناب

باز هم استاد بنان

بنان

باز هم صدای لطیف و خیال انگیز ایشان.صدایی که آدمی را به عالم معنا میبرد.من با شنیدن صدای استاد بنان به سالها قبل سفر میکنم.به ایران باستان

ایرانی یکرنگ و یکدست،به دور از کینه و نیرنگ

صدای بنان مرا به سرزمین زیبایی ها میبرد.

این بار میخواهم از می ناب سخن بگویم.از شبی که حافظ می ناب نوشید

همان شبی که شیخ شیراز سیل اشکش به یاد دوست روان شد

ديشب به سيل اشک ره خواب مي‌زدم          نقشي به ياد خط تو بر آب مي‌زدم
ابروي يار در نظر و خرقه سوخته          جامي به ياد گوشه محراب مي‌زدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست          بازش ز طره تو به مضراب مي‌زدم
روي نگار در نظرم جلوه مي‌نمود          از دور بوسه بر رخ مهتاب مي‌زدم
چشمم به روي ساقي و گوشم به قول چنگ          فالي به چشم و گوش در اين باب مي‌زدم
نقش خيال روي تو تا وقت صبحدم          بر کارگاه ديده بي‌خواب مي‌زدم
ساقي به صوت اين غزلم باده مي‌گرفت          مي‌گفتم اين سرود و مي ناب مي‌زدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام          بر نام عمر و دولت احباب مي‌زدم

وای خدایا این شعر چقدر زیباست.هر بار بدنم را میلرزاند.

 ترانه می ناب  برگرفته از آخرین گلهای رنگارنگ بنان(شماره 267)می باشد که در رادیو  به همراه روح الله خالقی اجرا کرده است

میتوانید این اثر جاودانه را در لینک زیر دانلود کنید

دانلود می ناب استاد بنان

رسم عاشقی

همایون شجریان رو همه میشناسن

صداش دلنشین و سوزناکه. پسر غول آواز ایرانه.البته خودش دلش نمیخواد شهرتش به واسطه نام پدرش باشه

واسه همین همیشه سعی داشته راه و سبکش رو از پدرش جدا کنه

جدیدا مشغول یه پروژه سنگینه.یعنی داره آوازهای به یاد ماندنی خواننده های قدیمی رو دوباره بازخونی میکنه و میخواد با این کار یادشونو زنده کنه

چندتا کار زیبا و واقعا استادانه رو به همین روش بازخوانی کرده که یکیشون

 رسم عاشقی از بانو قمرالملوک وزیری است

این آواز زیبا رو سالها قبل مرتضی خان نی داوود آهنگسازی کرد

شعرش از حسین پژمان بخیاری

بازسازی آهنگ برای همایون شجریان توسط سعید انصاری،بردیا کیارس صورت گرفت

که در دستگاه شور و در مایه دشتی اجرا شده

آتشي در سينه دارم جاوداني
عمر من مرگي است نامش زندگاني
رحمتي كن كز غمت جان مي سپارم
بيش از اينم طاقت هجران ندارم
كي نهي بر سرم پاي اي پري از وفاداري
شد تمام اشك من بس در غمت كرده ام زاري
نوگلي زيبا بود حسن و جواني
عطر آن گل رحمت است و مهرباني
ناپسنديده بود دل شكستن
رشته ي الفت و ياري گسستن
كي كني اي پري، ترك ستمگري؟
مي فكني نظري، آخر به چشم ژاله بارم
گرچه ناز دلبران دل تازه دارد
ناز هم بر دل من اندازه دارد
حيف اگر ترحمي نمي كني بر حال زارم
جز دمي كه بگذرد از چاره كارم
دانمت كه بر سرم گذر كني به رحمت اما
آن زمان كه بر کشد گیاه غم سر از مزارم

من لینک دانلود رو براتون در زیر گذاشتم

شما میتونید این آواز رو با صدای هر دو خواننده در زیر دانلود کنید

همایون شجریان

 

 دانلود رسم عاشقی با صدای همایون شجریان

بانو قمرالملوک وزیری

دانلود رسم عاشقی یا آتش جاودانی از بانو قمر

امیدوارم خوشتون بیاد